بلاگ کتابک

بازدید : 414
شنبه 19 بهمن 1398 زمان : 11:29

مری پاپینز

در غروبی پاییزی هنگامی که جین و مایکل پشت پنجره به هوهوی باد شرقی گوش می‌دادند و منتظر بازگشت پدرشان بودند، شبحی را دیدند که شترق به دروازه خانه‌شان برخورد کرد. شبح زنی بود که با یک دست کلاهش را گرفته بود و با دست دیگر کیفش را ... او مری پاپینز بود. پرستار جدید بچه‌ها.

در کتاب « مری پاپینز » مری پاپینز پرستاری از چهار کودک خانواده‌ی بنکز به نام‌های جین، مایکل، جان و باربارا را بر عهده می‌گیرد. او یک پرستار معمولی نیست. کارهای شگفت‌انگیزی انجام می‌دهد. خلاق و سرشار از ایده‌های متنوع است و فضای بسیار شاد و پرباری را برای کودکان فراهم می‌کند.

کتاب « مری پاپینز » جلد اول از مجموعه‌ی هشت جلدی نوشته‌ی پاما لیندُن تراورس است.

جموعه هشت جلدی « مری پاپینز » در طی سال‌های ۱۹۳۴ تا ۱۹۸۸ به چاپ رسید. کتاب‌های « مری پاپینز » یکی از نمونه‌های مطرح ادبیات کودکان است. این مجموعه به بیش از ۴۰ زبان دنیا ترجمه شده است. کودکان و نوجوانان بسیاری از کشورهای مختلف با این چهره محبوب آشنا هستند و داستان‌های آن را دوست دارند.

این مجموعه را مری شپارد تصویرگری کرده است.

جلد اول: مری پاپینز ۱۹۳۴ جلد دوم:‌ مری پاپینز بازمی‌گردد ۱۹۳۵ جلد سوم: مری پاپینز در را باز می‌کند ۱۹۴۳ جلد چهارم: مری پاپینز در پارک۱۹۵۲ جلد پنجم: مری پایینز ای تا زد ۱۹۶۲ جلد ششم: مری پاپینز در آشپزخانه ۱۹۷۵ جلد هفتم: مری پاپینز در درخت گیلاس ۱۹۸۲ جلد هشتم: مری پاپینز و در خانه ی بعدی ۱۹۸۸

درباره‌ی نویسنده‌ی کتاب « مری پاپینز »

پاما لیندُن تراورس (۱۸۹۹ - ۱۹۹۶ م.)، داستان‌نویس، منتقد تئاتر، سفرنامه‌نویس، بازیگر، روزنامه‌نویس و سخنران استرالیایی، با خلق مجموعه کتاب‌های « مری پاپینز »، پرستاری اسرارآمیز با توانایی‌های مافوق طِبیعی، به شهرت رسید.

پاما تراورس داستان‌های دیگری نیز برای کودکان و بزرگسالان نوشته است. والت دیسنی در سال ۱۹۶۴ از چهار جلد مجموعه کتاب‌های « مری پاپینز » فیلم‌های موزیکال تهیه کرد.

گزیده‌هایی از کتاب

جین گفت: «اا توی این کیف که هیچی نیست؟»

مری پاپپیتز سرش را بلند کرد و با دلخوری گقت: «منظورت از هیچی چیست که می گویی هیچی توی این نیست؟»

آن وقت پیش بند سفید آهارخورده ای از توی کیف بیرون آورد و به کمرش بست. پشت سر آن هم یک صابون بزرگ سان لایت، یک مسواک، یک بسته سنجاق سر ، یک شیشه عطر، یک صندلی کوچک تا شو و یک شیشه قرص مکیدنی مخصوص گلودرد بیرون آورد.

مایکل و جین بهتشان زده بود.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 32

اخبار وبلاگ
درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    چت باکس




    captcha


    پیوندهای روزانه
  • آرشیو لینک ها
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 55
  • بازدید کننده امروز : 41
  • باردید دیروز : 143
  • بازدید کننده دیروز : 109
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 394
  • بازدید ماه : 3291
  • بازدید سال : 3291
  • بازدید کلی : 199385
  • کدهای اختصاصی